اسطوره شناسي تاک
« در خبر است که آدم و حوا اول چيزي که در بهشت تناول کردند، انگور بود. لاجرم در عيش و نشاط افتادند و آخرآن چه را خوردند گندم است، ناچار درهاي غم و غصه بر روي روزگار خود گشودند. از اين جاست که گفته اند: انگور سبب شادي و راحت است و گندم مايه ي اندوه و محنت. »(1)
افسانه ها و حکايات کهني درباره ي انگور ( رز، تاک، مو ) در اساطير اغلب ملل وجود دارد. در اساطير ايران، افسانه ي کشف شراب به جمشيد جم ( يا باغبان او ) نسبت داده شده است.
« به روايت نوروزنامه ( ص65 ) درخت انگور براي اولين بار در زمان پادشاهي از اعقاب جمشيد به نام شميران کاشته شد. »(2) در اساطير ايراني انگور مظهري براي خون است. در اساطير مهري ( ميترايي ) آمده: هنگامي که ميترا گاو را کشت، بي درنگ از بدن گاو درخت تاک، سپس گندم و آن گاه ديگر گياهان روييد.(3)
در اساطير يونان باستان، ديونيزوس ( باکوس در اساطير روم ) پسر زئوس ( خداي خدايان ) خداي تاکستان ها، انگور، شراب و شادي است.
« بنابر روايت انجيل، نوع پيغمبر اولين کسي بود که اقدام به ايجاد و کاشت انگور و تاکستان کرد. »(4)
« قديمي ترين نوشته ي تاريخي درباره ي انگور، روايات هردودت است که مي گويد: آخرين پادشاه ماد ( اژي دهاک ) دختر خود ( ماندانا ) را که مادر کوروش شد، به خواب ديد که از شکم او شاخه هاي تاک روييد و سراسر آسيا را فرا گرفت. معبرين و منجمين شاه، اين خواب را چنين تعبير کردند: ماندانا پسري به دنيا خواهد آورد که دودمان ماد را برخواهد چيد و دنيا را به تسخير خود درخواهد آورد. ... در بسياري از نوشته هاي کهن، انگور همراه با چنار ذکر مي شود، زيرا چنار مظهر شاه و انگور مظهر ملکه است و به هم پيچيدن انگور و چنار، نشانه ي دوام سلطنت از طريق خون است. بر اساس روايات و اساطير مسيحي، بسيار از پيامبران و شاهان از آب انگور ( مي ) استفاده مي کرده اند: به حضور حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) نان و شراب (5) آورده شد و دو دختر حضرت لوط نيز پدر خود را شراب نوشاندند. حضرت يعقوب پيش بيني کرد که يهودا، در کاشت و پرورش انگور مشهور خواهد شد. »(6)
انگور در ادبيات کهن فارسي، به ويژه در پيوند با شراب، اهميتي خاص داشته و مضامين بديع و متنوعي در ذهن شاعران ايراني پديد آورده است، تا آن جا که برخي از شاعران، قصايد مفصلي در توصيف انگور پرداخته اند. اين نوع اشعار را در ادب فارسي خمريه خوانند که يکي از معروف ترين آن ها منسوب به رودکي است:
مادر مي را بکرد بايد قربان *** بچه ي او را گرفت و کرد به زندان
بچه ي او را از او گرفت نداني *** تاش نکويي نخست و زو نکشي جان
شاعران ديگر نيز توصيفات جالبي از مادر ( انگور ) و بچه ( شراب ) کرده اند:
اکنون صفت بچه ي انگور بگويم *** کاين هر صفتي در صفت او هذيان است
انگور به کردار زني غاليه رنگ است *** او را شکني همچو يکي غاليه دان است ( منوچهري )
به دهقان کديور گفت انگور *** مرا خورشيد کرد آبستن از دور
بشار مرغزي، در قصيده ي معروف خود درباره ي انگور، رز را مظهر شادي و خرمي دانسته است:
رز را خداي از قبل شادي آفريد *** شادي و خرمي همه ار رز بود پديد
انگور و تاک او نگر و وصف او شنو *** وصف تمام گفت ز من بايدت شنيد
انگور چو ماه است و سياه است و عجب نيست *** زيرا که سياهي صفت ماهروان است
مسمطات منوچهري، غالباً داستان انگور و آب انگور است:
آب انگور بياريد که آبان ماه است *** کار يکرويه به کام دل شاهنشاه است...
آب انگور خزاني را خوردن گاهست *** که کس امسال نکرده ست مر او را طلبي...
شاخ انگور کهن دخترکان زاد بسي *** که نه از درد بناليد و نه برزد نفسي ( منوچهري )
پينوشتها:
1- لغت نامه دهخدا، مدخل انگور ( نقل از فرهنگ آنندراج ) .
2- فرهنگ اساطير و اشارات داستاني، ص 107.
3- تمدن و ميترا، ص 151.
4- باغبان ميوه هاي نيمه گرمسيري و گرمسيري، ج4، صص 291-292.
5- ايگناتسليو سيلونه، نويسنده ي معروف ايتاليايي و خالق داستان فونتامارا، نام يکي از رمان هاي خود را با الهام از اين روايت، نان و شراب گذاشته است.
6- فرهنگ اساطير و اشارات داستاني، ص 107.
منبع مقاله :
ضابطي جهرمي، احمد؛ (1389)، پژوهش هايي در شناخت هنر ايران، تهران: نشر ني، چاپ اول.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}